از کدام دستی
شکسته ی شکسته نتوان گفت
ولی یقین دارم
دلم ترک خورده٬
ندانم این چه داغی٬داغ
بر این شکسته حک خورده
شناسم آن ونتوان گفت
که از کدام دستی
بر این غریب پیر غمگینم
چنین به شلاقی ٬مهیب وآتشبار
کتک ٬کتک٬کتک خورده
ولی یقین دانم
دل درون شکسته ام ترک خورده
گلی ٬نه برگ گل ٬نازک
چگونه وز کدام دست بیرحمی
چنین چو رگباری ٬زمرگ یا تگرگ آسان
ز هر دو سو چو باران تند
چکاچکاو چک خورده
بر او چو داغ ننگ
- اگر چه مثل ژاله پاک و بیرنگ است
چو مهر بی ننگ است -
بر او چو روی رنگینان وننگیّان
هزارو وصد هزار لک خورده
چرا دلم چنین ز هر کلک سوار ٬دزد دریاها
لت و کلک خورده ؟
نمی توان شکسته ی شکسته ها خواندش
ولی یقین دارم
ز دست بی همه چیزان
دلم ترک خورده ٬هزار و بیش از آن
کتک ٬کتک٬ کتک خورده
ترک ٬ترک ترک خورده
( مهدی اخوان ثالث)
سلام دوست گلم امید وارم همچون سرو سر سبز وسر بلند باشید به بلندای آسمان وب لاگ قشنگی داری
http://www.crescentmoonwatch.org/nextnewmoon.htm